همه اقتصاد ایران از دست دلال بازی شکایت دارد! اما کسی نمیداند این دلال کیست؟ یک نفر است؟ یک عده هستند، سازمان هستند یا گروه! زیرا دلال اصلی نام خود را بانک گذاشته تا: کسی به آن شک نکند، زیرا وقتی از دلال صحبت میشود، یک آدم ژنده پوش بدون دسته چک! تصور میکنند که در بازار منوچهری در آن ساختمانهای فرسوده، ایستاده و با یک گوشی همه کارها را انجام میدهد، و همیشه هم در حال شمردن پول است. اما نمیدانند که دلال واقعی، ساختمانهای زیبا خریده، کارمندان اطو کشیده و باسواد دارد، دست به پول هم نمیزند، بلکه همگی با رمزهای اینترنتی بانکهای سوئیس، پولها را جابجا میکند. اگر کسی هم شک کرد 65میلیارد تومان، به یک نماینده مجلس میدهد، تا جلوی تحقیق و تفحص را بگیرد. زیرا مهمترین مشخصه آن، همین پولهای بی صاحب یا به قول خودشان پولهای سرگردان است. مردم را با جایزه و قرعه کشی گول میزنند، ته جیب شان را هم خالی میکنند، بعد یکجا میدهند و: سکه را با چهارصد تومان بیشتر، از بازار جمع میکنند! بعد میروند سراغ مسکن، آن را با چهار برابر قیمت میخرند. دلار و ارز را بلوکه میکنند، به دبی میفرستند. کاری که هیچ فردی به تنهایی نمیتواند بکند! اگر هم مشخص شد، به یک زن و شوهر پول میدهند: که گردن بگیرد! وکیلان یقه سفید با قیمت بالا استخدام میکنند، تا پاداشهای نجومیخودشان را توجیه کنند. از مجلس هم مصوبه میگیرند که: سهام بانک رفاه فروخته نشود! بعد شروع میکنند: به خرید سهام عدالت. اگر خرید سهام عدالت از مردم، دلالی نیست؟ پس چیست؟ مردم وکالت به بانک بدهند: و هیچ گردشکاری هم نبینند! و آخر هم اگر زورشان رسید، بیایند با بانک مصالحه کنند. لذا اولین وظیفه مجلس یازدهم، محدود کردن بانکها به وظایف قانونی خودشان است. وظیفه آنها امانت داری است نه دله دزدی. با پول مردم سرمایه گذاری میکنند، فکر میکنند مال همه، مال خودشان است! حقوق نجومیآنها باید برگردانده شود. اخیرا در کار خودرو هم وارد شده بودند، که سرپرست صمت فهمید و جلوی آنها را گرفت! برای قرعه کشی 25 هزارخودرو، از 400هزار نفر ودیعه نیم میلیونی گرفته بودند، تا بلوکه کنند! ببین چه پولی میشود! با آن در این مدت بلوکه، کوهها را جابجا میکنند! رژیم که جای خود دارد. باید بانکها مجازات شوند، و مانند دیگر ارگانهای تجاری، پلمپ شوند تا دیگر اینهمه اخلال در اقتصاد کشور نکنند، و گرانی درست نشود. یکی از خلافهای کوچک آنها! بهره گرفتن است، که طبق نظر همه مراجع گناه است. دیر کرد و جریمه که به سرشان بخورد. هرجا کارخانهای هست، به بهانه وام دادن جلو میروند، بعد آن را مصادره، و مدیرانش را زندانی میکنند. متاسفانه کار از بیخ خراب است. چونکه در دوران انقلاب اسلامی، مردم سه جا را به آتش میکشیدند: مشروبفروشیها، روسپی خانهها و بانکها! ولی مسئولین جمهوری اسلامی، مشروب فروشیها را تعطیل کردند، حتی روسپی خانهها را ظاهرا بستند. اما بانکها را تقویت کردند. فکر کردند که مردم انقلابی، اشتباه میکردند. در حالیکه درانزمان، باز بهرهها کمتر و حساب شده تر بود. الان بنام بانکداری اسلامی، هزار برابر بهره جریمه و دیرکرد، محاسبه، وام گیرنده را زندانی و اموالش را برمیدارند! خداوند در قران گفته این کار محاربه است. آنهاییکه از بانکها حمایت میکنند، آیا محاربه با خدا نمیکنند؟ و نباید بعنوان باغی حکم به اعدام آنها داده شود؟ آنها قوه قضائیه را هم خام کرده اند، موضوع به این سادگی، و گناه به این بزرگی را نمیبینند. بلکه برعکس کاری میکنند که: بانکها بیشتر تقویت تا بهتر چپاول کنند.
چگونه باید آب را تصفیه کردبدهی صدا و سیما به ترامپ!
Chi interpreta il mazziere?جنایتی بنام بانکداری.
Chi interpreta il mazziere?فروپاشی اسرائیل از درون!
کوادکوپتر بدون دوربین MING WEI X13/ایستگاه پروازشیفت ارادی ثروت(تعادل یا تساوی؟)
کوادکوپتر بدون دوربین MING WEI X13/ایستگاه پروازافق نگری بجای نگرش سیستمی!
Εθελοντική μετατόπιση του πλούτου (ισορροπία ή ισότητα;)ثبات بازار یا تعادل بازار؟
عکس|ملاقات کارفرما مهدی رحمتی با هنرمند مطرح طرفدار ملاححاکمیت طب سکولار در دوران کرونا، بهانه خوبی برای اجرای: اقتصاد و سیاست سکولاریستی در ایران بود. به همین جهت دلار به بالاترین قیمت، و ضدیت با دین به اوج خود رسید. سکولار به معنی جدایی دین از سیاست، سالهاست که تبیین و اجرا میشود. سکولارها با تحمیل اراده خود، تمام نمادهای مذهبی را متهم کرده، کنار گذاشتند. ابتدا قم را مرکز اشاعه کرونا در ایران معرفی کردند! سپس حرمها را بستند و مساجد را تعطیل کردند، نمازهای جمعه و جماعات را ممنوع نمودند. با اینکه نه تخصص آماری داشتند، و نه تخصص ویروس شناسی! ولی در یک آن هم غیب گو شدند و هم متخصص! این امر قبل از انقلاب اسلامی، از مشروطیت و اعدام شیخ فضل الله نوری شروع شد، ولی با نوشتن کتاب ولایت فقیه و: مخصوصا ادعای مهم شهید مدرس: دیانت ما عین سیاست ما، کمرنگ شد. نظام اسلامیبا تصویب قانون اساسی، و اجرای آن اثبات کرد که: شیعه مذهبی سیاسی و برای نجات مردم از ظلم و ستم است. ولی دشمن از پای ننشست، با سکولاریزه کردن اقتصاد، سعی داشت همه زحمات چند ساله بر باد رود. عدهای هم پیدا شدند گفتند: اصلا اقتصاد اسلامیو غیر اسلامینداریم! علوم اسلامیو غیر اسلامیچه معنی میدهد؟ در حالیکه اقتصاد سکولار: چه بصورت لیبرالیزم یا سرمایه داری، فقط به فکر حداکثر کردن سود شخصی بود! اما پیامبر اسلام میفرماید: مسلمان کسی است که برای دیگران سودمند تر باشد. یعنی اقتصاد اسلامیدر نقطه مقابل اقتصاد غیر اسلامیاست، و کسانی که این دو را علم، و یکسان میدانند، همانهایی هستند که در جنگ نهروان، به حضرت علی ع گقتند: حق برای ما مشتبه شده، و لذا ما در جنگ شرکت نمیکنیم! سیاست اسلامیبرمبنای کمک به دیگران، به معنی ایثار و از خودگذشتگی تا پای جان است. در حالیکه سیاست سکولاریستی، جمع آوری حاصل دیگران است(مال خودم، مال خودم، مال دیگران هم، مال خودم) اگر کسی پولیتیک بلد باشد یعنی دروغ بگوید. دروغ هم آنقدر بزرگ، که باورپذیر باشد. تخصص سیاسی هرکسی بالاتر باشد، به این معنی است که با دروغ بزرگتری، مردم را قانع کرده(فریب داده) است. اما اساس سیاست اسلامی، بر صدق و راستی و دوستی و فداکاری برای مردم است: همانطور که امام علی ع در نامه اش: به مالک اشتر توضیح میدهد. در حالیکه در سیاست غیر اسلامی، زرنگی هر سیاستمدار در این است که: آرای مردم را به هر نحو بتواند جمع کند. اگر توانست با توسری زدن و استبداد، و اگر توانست با شستشوی مغزی و صندوق مداری. برای همین است که وعدههای انتخاباتی، با عملیات اجرایی دقیقا در تضاد است. یعنی سیاستمدار واقعی در لیبرالیزم و دموکراسی، کسی است که حرفی بزند تا مردم قبول کنند، و برعکس آن عمل کند. تا خودش را بر سر قدرت نگهدارد. در سیاست شیعه که از درون اسلام و آموزههای انبیا و اولیا، بیرون آمده موضوع ارتباط با سیاستمدار اصلی جهان، مدیر و مدیری دانا و حکیم است. یعنی مدیریت تفویضی است، که ازانبه عنوان امامت یا ولایت یاد میشود. ولی در لیبرالیزم مدیریت هنر است! هنر فریب دادن مردم و بهره کشی از انها. در استبداد کاریزماتیک است، یعنی نفوذ و قدرت شخصی بجای قدرت الهی. مدیر الهی مانند خداوند، نیازی به دستاوردهای زیر دستان خود ندارد، بلکه آنها را کمکهای بلاعوض میکند، که اصلا قابل جبران هم نیست( مانند هوش و عقل که به بشر داده است) در حالیکه مدیران غیر الهی، به دستاوردهای زیر دستان چشم دوخته! بنام بهره وری. استثمار و استبداد و استکبار سه ضلع سیاست غیر اسلامیاست. در حالیکه بخشندگی و محبت و تواضع است.
Estabilidad del mercado o equilibrio del mercadoهمه شهدا، شهید راه قدس هستند.
Estabilidad del mercado o equilibrio del mercadoبه دنبال حاکمیت طب سکولار در ایران، بازار سرمایه هم راه خود را باز کرد! و دلار را به بالاترین قیمت خود رساند. بانک مرکزی که در مقابل کاهش ارزش دلار، مقاومت میکرد و دائم از تثبیت بازار دم میزد! حالا دیگر تثبیت بازار مهم نیست، میگوید از کنترل خارج شده، و به خاطر کوبید 19 نمیتوان جلوی این افزایش را گرفت. این در حالیست که اقتصاد پوشالی غرب، به هم ریخته و دلار به پایین ترین ارزش خود رسیده. انگلیس به سیصد سال قبل برگشته! و آمریکا هم به بحران 1932نزدیک گردیده. مهمترین دلیل که آن را مخفی میکنند، واردات بی رویه کالاهای اساسی است. زیرا به بهانه کالاهای اساسی، همه دلارها را از بازار جمع میکنند. در حالیکه این کالاها نه به دست مردم میرسد، و نه در کاهش قیمتها موثر است. به ادعای سازمان بنادر در دوماهه اول سال جاری، 4میلیون تن کالای اساسی از گمرک ترخیص شده، سه میلیون تن هم در حال ترخیص است! 2میلیون تن هم در حال تحلیه میباشد. این یعنی برای هر دوخانوار ایرانی، یک تن کالای اساسی وارد شده! این حجم واردات که بر حجم عرضه افزوده میشود، باید قیمتها را به صفر برساند. اما بدتر و گران تر میشود! هر روز وزیر صنعت را در یکی از این گرانیها، چال میکنند. این امار در ضمن بیان میکند که: برابر همین مقدار در حال سفارش، و یا برابر همین مقدار در سیلوها است. یعنی لا اقل هر خانوار یک تن کالای اساسی دارد. اگر هیچ کاری هم نکنند، تمام ایران پر از گندم و ارزن و دانههای روغنی میشود. ولی معلوم نیست چه بلایی بر سر آن میاورند، که هیچ تاثیری بر فراوانی عرضه نمیگذارد. البته برای ما معلوم است: مانند جوجه کشی یا پیاز له کنی، انها را هم معدوم میکنند. یا مثل خودرو و ماسک احتکار میکنند، تا دوباره از مرز حارج و به عنوان: واردات جدید، ارز دولتی بیشتری را به بانکهای سوئیس واریز کنند. در واقع چیزی خریداری نمیشود، بلکه از مرز پاکستان و میر جاوه صادر! و از مرز چابهار همان را وارد میکنند. ایجاد چالههای کهکشانی، برای خالی کردن خزانه. به همین جهت درخواست از مجلس جدید است: که واردات بنام کالاهای اساسی را، در دستور کار قرار دهند! تحقیق و تفحص را آغاز کنند. به آنها ثابت خواهد شد که: خریدی در کار نبوده، بلکه همه کاغذ بازی برای خرج کردن دلارها است. این چالههای کهکشانی، انها را چنان مست کرده که: طبیعتا هیچ ابایی از افشا شدن آن ندارند. لذا رد پای آنها در همه جا خواهد بود: قاچاق کالاهای اساسی به خارج، و وارد کردن آن از مبادی قانونی. یک دور باطل که از یکسو، خزانه را خالی و دلار را بالا میکشد، و از سوی دیگر هیچ نقشی در کاهش قیمتها، و یا افزایش عرضه ندارد.اقتصاد سکولار این را یک وظیفه برای خود میداند. زیرا هدف در اقتصاد، حداکثر کردن سود شخصی است. مردم از گرسنگی بمیرند! زیرا آنها موسسه خیریه نیستند. به همین جهت حاکمیت شرکتی در ایران، حاصلی جز حداکثر کردن سود مدیران ندارد. مسئولیتهای اجتماعی آنها هم، به همین دور باطل بر میگردد! یعنی کمیته امداد 7میلیون غذای گرم میدهد. 7میلیون نیازمند غذای گرم در ایران هست! واین حاصل 42سال کار کرد: اقتصاد سکولار در قالب: توانمند سازی اقشار آسیب پذیر است. وجود کمیته امداد تبدیل به سوپاپ اطمینان شده است. تا مردم از گرسنگی قیام نکنند. در حالیکه اقتصاد اسلامیبر پایه ایثار است نه سود اوری. ایثار یعنی سود مند بودن برای دیگران. اقتصاد سکولار یعنی سود آوری برای خود. به مانند آن دزدی میماند که: یک انبان انار سرقت میکند و: چند تایی هم به فقرا میدهد، تا پناه مالیاتی و توجیه دزدیهای بیشترشود.
سازش با طاغوت، برای علی یعنی مرگ!تعداد صفحات : 4