به دنبال حاکمیت طب سکولار در ایران، بازار سرمایه هم راه خود را باز کرد! و دلار را به بالاترین قیمت خود رساند. بانک مرکزی که در مقابل کاهش ارزش دلار، مقاومت میکرد و دائم از تثبیت بازار دم میزد! حالا دیگر تثبیت بازار مهم نیست، میگوید از کنترل خارج شده، و به خاطر کوبید 19 نمیتوان جلوی این افزایش را گرفت. این در حالیست که اقتصاد پوشالی غرب، به هم ریخته و دلار به پایین ترین ارزش خود رسیده. انگلیس به سیصد سال قبل برگشته! و آمریکا هم به بحران 1932نزدیک گردیده. مهمترین دلیل که آن را مخفی میکنند، واردات بی رویه کالاهای اساسی است. زیرا به بهانه کالاهای اساسی، همه دلارها را از بازار جمع میکنند. در حالیکه این کالاها نه به دست مردم میرسد، و نه در کاهش قیمتها موثر است. به ادعای سازمان بنادر در دوماهه اول سال جاری، 4میلیون تن کالای اساسی از گمرک ترخیص شده، سه میلیون تن هم در حال ترخیص است! 2میلیون تن هم در حال تحلیه میباشد. این یعنی برای هر دوخانوار ایرانی، یک تن کالای اساسی وارد شده! این حجم واردات که بر حجم عرضه افزوده میشود، باید قیمتها را به صفر برساند. اما بدتر و گران تر میشود! هر روز وزیر صنعت را در یکی از این گرانیها، چال میکنند. این امار در ضمن بیان میکند که: برابر همین مقدار در حال سفارش، و یا برابر همین مقدار در سیلوها است. یعنی لا اقل هر خانوار یک تن کالای اساسی دارد. اگر هیچ کاری هم نکنند، تمام ایران پر از گندم و ارزن و دانههای روغنی میشود. ولی معلوم نیست چه بلایی بر سر آن میاورند، که هیچ تاثیری بر فراوانی عرضه نمیگذارد. البته برای ما معلوم است: مانند جوجه کشی یا پیاز له کنی، انها را هم معدوم میکنند. یا مثل خودرو و ماسک احتکار میکنند، تا دوباره از مرز حارج و به عنوان: واردات جدید، ارز دولتی بیشتری را به بانکهای سوئیس واریز کنند. در واقع چیزی خریداری نمیشود، بلکه از مرز پاکستان و میر جاوه صادر! و از مرز چابهار همان را وارد میکنند. ایجاد چالههای کهکشانی، برای خالی کردن خزانه. به همین جهت درخواست از مجلس جدید است: که واردات بنام کالاهای اساسی را، در دستور کار قرار دهند! تحقیق و تفحص را آغاز کنند. به آنها ثابت خواهد شد که: خریدی در کار نبوده، بلکه همه کاغذ بازی برای خرج کردن دلارها است. این چالههای کهکشانی، انها را چنان مست کرده که: طبیعتا هیچ ابایی از افشا شدن آن ندارند. لذا رد پای آنها در همه جا خواهد بود: قاچاق کالاهای اساسی به خارج، و وارد کردن آن از مبادی قانونی. یک دور باطل که از یکسو، خزانه را خالی و دلار را بالا میکشد، و از سوی دیگر هیچ نقشی در کاهش قیمتها، و یا افزایش عرضه ندارد.اقتصاد سکولار این را یک وظیفه برای خود میداند. زیرا هدف در اقتصاد، حداکثر کردن سود شخصی است. مردم از گرسنگی بمیرند! زیرا آنها موسسه خیریه نیستند. به همین جهت حاکمیت شرکتی در ایران، حاصلی جز حداکثر کردن سود مدیران ندارد. مسئولیتهای اجتماعی آنها هم، به همین دور باطل بر میگردد! یعنی کمیته امداد 7میلیون غذای گرم میدهد. 7میلیون نیازمند غذای گرم در ایران هست! واین حاصل 42سال کار کرد: اقتصاد سکولار در قالب: توانمند سازی اقشار آسیب پذیر است. وجود کمیته امداد تبدیل به سوپاپ اطمینان شده است. تا مردم از گرسنگی قیام نکنند. در حالیکه اقتصاد اسلامیبر پایه ایثار است نه سود اوری. ایثار یعنی سود مند بودن برای دیگران. اقتصاد سکولار یعنی سود آوری برای خود. به مانند آن دزدی میماند که: یک انبان انار سرقت میکند و: چند تایی هم به فقرا میدهد، تا پناه مالیاتی و توجیه دزدیهای بیشترشود.
سازش با طاغوت، برای علی یعنی مرگ! بازدید : 760
سه شنبه 29 ارديبهشت 1399 زمان : 0:22