برخیها تصور میکنند: دنیای تک قطبی یا سه قطبی و چند قطبی داریم! اما واقعیت این است که دنیای دوقطبی، همچنان برجهان سیاست و علم و اقتصاد و امنیت و نظامیگری و غیره سایه افکنده است. فلسفه دو قطبی به فلسفه ایرانی خسروانی بر میگردد. در حالیکه فلسفه نظام تک قطبی به اسلام و سه قطبی به مسیحیت. در یونان باستان هم چند قطبی یا چند خدایی حاکم بوده است. خدایان در واقع خدا نبودند، بلکه نوری از انوار الهی بودند. چنانچه بت هم واقعا همان سنگ وچوب نبود، بلکه آن را شکل مادی عالم مثل، یا عالم بالا میدانستند. به زبان ساده، انسانها ابتدا تک خدایی بودند، بعدا چند خدایی شده، دوباره از تعداد خدایان کم کردند، تا به هیچ خدایی رسیدند. چند خدایی به زمان یونان برمیگردد، سه خدایی به زمان مسیحیت، دو خدایی به زمان زرتشت، تک خدایی به زمان اسلام، و هیچ خدایی هم محصول قرن نوزدهم و بیستم بود. اما واقعیت مسئله وحدت در عین کثرت است. اگر کثرت را زاییده وحدت بدانیم، به راه ثواب رفته ایم، اما اگر وحدت را زاییده کثرت بدانیم، به اشتباه افتادیم. تفاوت اینها فرق بین زرتشتی و اسلام را مشخص میکند. از نظر زرتشت برمبنای انچه معمول است، دو نیروی اهورایی و اهریمنی، دائم با هم در جنگ هستند و چون نیروی انها مساوی است، گاهی این پیروز میشود و گاهی آن. مثل شب و روز، تاریکی و ظلمت و سیاهی و سفیدی! که پشت سر هم میایند و میروند. براساس این فلسفه خسروانی، دنیای متضادی داریم که در جهت مخالف، و با نیروی مساوی کار میکنند. یعنی در امریکا، حزب حمهوریخواه و دموکرات، دویست سال است که با هم مبارزه میکنند، گاهی یکی پیروز میشود. اما در همین جا، فلسفه یکتا پرستی خود را نشان میدهد! و آن اینکه هردو نیروی مساوی ندارند. مثلا در امریکا از50بار انتخابات ریاست جمهوری، فقط 6باراندموکراتها موفق شدند. جمهوریخواهها همیشه جنگ طلب بوده، ولی دموکراتها به جنگ طلبی متهم بودند. در مبارزه نور و روشنایی هم باید گفت: تاریکی، نبود نور است! یعنی تاریکی قدرتی از خود ندارد، بلکه اگر نور نباشد تاریک میشود. مثل ماه و خورشید، که ماه نور خود را از خورشید میگیرد. در اسلام نیز، شیطان را خداوند خلق کرده، و براو سیطره دارد، ولی به او اجازه مخالفت داده! و تعهد کرده تا روز قیامت هم، مزاحم کارهای خلاف او نشود! طبیعتا اکنون قدرت واقعی در دنیا، در دست ایران است، آمریکا یا اروپا هم اگر مخالفتی میکنند، بخاطر گراهایی است که برخی مسئولین ایرانی، به آنها میدهند تا در انتخابات برنده شوند. تحریم بازی است، تا بودجه انتخابات توسط کاسبان تحریم تهیه شود. سه قطبی (تثلیث) مسیحیت یا چند قطبی، که برخی از سیاستمداران مطرح میکنند، همگی فقط زائیده ذهن است. یعنی برای مقابله با قدرت ایران، مخالفان داخلی انقلاب، قدرت را بین روسیه و چین و اروپا و غیره و حتی مالزی تقسیم میکنند! تا چیزی برای ایران باقی نماند. همین کار را کافران در مقابل خدا انجام میدهند: برای پول و شهرت و مقام و شهوت و غریزه، چنان قدرتی فرض میکنند، که جایی برای حکمروایی خداوند باقی نمیماند. پس: قدرت مطلق خداوند است، و بقیه قدرتها از او صادر شده، و در سلسله مراتب پایین وجودی قرار دارد، که عالم ناسوت است. و از عالم لاهوت پست تر است. برخلاف نظریه قیصر و کسرا که میگفتند: خداوند در آسمانها حکم روایی کند، و زمین را به آنها بسپارد. چنین دستوری آنهم از پایین به بالا نوشته نشده! بلکه عین شرک و کفر است. و خداوند حتی در زمین هم قدرت مطلق است: ایران با دست خالی، آمریکا را بیرون کرد. چون متکی به قدرت خدا بود.
در مسیر زوال هستند، چه رسد که هزینه های شما را هم به گردن بگیرند!برخیها تصور میکنند: دنیای تک قطبی یا سه قطبی و چند قطبی داریم! اما واقعیت این است که دنیای دوقطبی، همچنان برجهان سیاست و علم و اقتصاد و امنیت و نظامیگری و غیره سایه افکنده است. فلسفه دو قطبی به فلسفه ایرانی خسروانی بر میگردد. در حالیکه فلسفه نظام تک قطبی به اسلام و سه قطبی به مسیحیت. در یونان باستان هم چند قطبی یا چند خدایی حاکم بوده است. خدایان در واقع خدا نبودند، بلکه نوری از انوار الهی بودند. چنانچه بت هم واقعا همان سنگ وچوب نبود، بلکه آن را شکل مادی عالم مثل، یا عالم بالا میدانستند. به زبان ساده، انسانها ابتدا تک خدایی بودند، بعدا چند خدایی شده، دوباره از تعداد خدایان کم کردند، تا به هیچ خدایی رسیدند. چند خدایی به زمان یونان برمیگردد، سه خدایی به زمان مسیحیت، دو خدایی به زمان زرتشت، تک خدایی به زمان اسلام، و هیچ خدایی هم محصول قرن نوزدهم و بیستم بود. اما واقعیت مسئله وحدت در عین کثرت است. اگر کثرت را زاییده وحدت بدانیم، به راه ثواب رفته ایم، اما اگر وحدت را زاییده کثرت بدانیم، به اشتباه افتادیم. تفاوت اینها فرق بین زرتشتی و اسلام را مشخص میکند. از نظر زرتشت برمبنای انچه معمول است، دو نیروی اهورایی و اهریمنی، دائم با هم در جنگ هستند و چون نیروی انها مساوی است، گاهی این پیروز میشود و گاهی آن. مثل شب و روز، تاریکی و ظلمت و سیاهی و سفیدی! که پشت سر هم میایند و میروند. براساس این فلسفه خسروانی، دنیای متضادی داریم که در جهت مخالف، و با نیروی مساوی کار میکنند. یعنی در امریکا، حزب حمهوریخواه و دموکرات، دویست سال است که با هم مبارزه میکنند، گاهی یکی پیروز میشود. اما در همین جا، فلسفه یکتا پرستی خود را نشان میدهد! و آن اینکه هردو نیروی مساوی ندارند. مثلا در امریکا از50بار انتخابات ریاست جمهوری، فقط 6باراندموکراتها موفق شدند. جمهوریخواهها همیشه جنگ طلب بوده، ولی دموکراتها به جنگ طلبی متهم بودند. در مبارزه نور و روشنایی هم باید گفت: تاریکی، نبود نور است! یعنی تاریکی قدرتی از خود ندارد، بلکه اگر نور نباشد تاریک میشود. مثل ماه و خورشید، که ماه نور خود را از خورشید میگیرد. در اسلام نیز، شیطان را خداوند خلق کرده، و براو سیطره دارد، ولی به او اجازه مخالفت داده! و تعهد کرده تا روز قیامت هم، مزاحم کارهای خلاف او نشود! طبیعتا اکنون قدرت واقعی در دنیا، در دست ایران است، آمریکا یا اروپا هم اگر مخالفتی میکنند، بخاطر گراهایی است که برخی مسئولین ایرانی، به آنها میدهند تا در انتخابات برنده شوند. تحریم بازی است، تا بودجه انتخابات توسط کاسبان تحریم تهیه شود. سه قطبی (تثلیث) مسیحیت یا چند قطبی، که برخی از سیاستمداران مطرح میکنند، همگی فقط زائیده ذهن است. یعنی برای مقابله با قدرت ایران، مخالفان داخلی انقلاب، قدرت را بین روسیه و چین و اروپا و غیره و حتی مالزی تقسیم میکنند! تا چیزی برای ایران باقی نماند. همین کار را کافران در مقابل خدا انجام میدهند: برای پول و شهرت و مقام و شهوت و غریزه، چنان قدرتی فرض میکنند، که جایی برای حکمروایی خداوند باقی نمیماند. پس: قدرت مطلق خداوند است، و بقیه قدرتها از او صادر شده، و در سلسله مراتب پایین وجودی قرار دارد، که عالم ناسوت است. و از عالم لاهوت پست تر است. برخلاف نظریه قیصر و کسرا که میگفتند: خداوند در آسمانها حکم روایی کند، و زمین را به آنها بسپارد. چنین دستوری آنهم از پایین به بالا نوشته نشده! بلکه عین شرک و کفر است. و خداوند حتی در زمین هم قدرت مطلق است: ایران با دست خالی، آمریکا را بیرون کرد. چون متکی به قدرت خدا بود.
ایران، هم تحریم نفتی است و هم تحریم گازیتحریم نفتی توسط آمریکا، شاید یک تحریم ظالمانه و پر سرو صدا باشد، و دولت برای دخالت در انتخابات، به این پولها نیاز داشته باشد! ولی به پای تحریم گازی روسیه نمیرسد! که راه صدور گاز ایران را به اروپا بسته است، و گاز خود را صادر میکند: اکراین و اروپای شرقی را میچاپد، برای انها خط و نشان میکشد. متاسفانه تحریم گازی روسیه، با سرقت گازی قطر از میادین مشترک، یکی شده و لوله گازی ایران به همه سو تحریم است. قطر بجای ایران صادر میکند. اما با اینجال هیچ داد و فریادی برعلیه آنها شنیده نمیشود. اگر اشتباهی در کار است، باید اصلاح شود و اگر عمدی درکار است، باید هرچه زودتر افشا شود. اینطور میشود حدس زد که برای اهمیت برجام، باید هوای روسیه و چین را داشت! این امر مثل واگذاری بخشی از مرزهای آبی ایران، به روسیه و چین نیست که غیر علنی باشد، به شدت تکذیب شود! زیرا مثل روز روشن است که ایران، هم تحریم نفتی است و هم تحریم گازی! ولی با وجود تحریم نفتی، با دور زدن تحریم، کاهش فروش نفت نبوده! عدم دریافت وجه آن قطعی است، زیرا که پول نفت را نمیتوان با گونی، به داخل مملکت آورد. و کالاهای اساسی هم تا خرخره، در انبارهای گمرک و روی کشتی و در صف کانتینرها هست. اضافه خرید فقط باعث میشود مردم ایران، غذای فاسد و تاریخ گذشته بخورند! و لاستیکهای فرسوده زیر اتوبوسها بگذارند. چون هر کالای اساسی که میخواهد از این همه صفها، عبور کند از بین میرود و فاسد میشود. مثل ذرت و کلزاهای پوسیده، یا لاشههای منجمد که به گوشت گرم تبدیل شده! حالا میگوییم فروش 25 ساله جزیره کیش به چین، یا واگذاری سهم دریای خزر به دیگران دروغ است. اما فروش زمینهای مناطق ازاد چه؟ فروش زمین و خانه به وهابیون عربستانی، یا شرکتهای صهیونیستی چه؟ واقعا پیروزی در انتخابات به فروش کشور میارزد؟ البته استدلال آنها خوب است! چون ایران را فقط یک گربه نمیبینند، بلکه یک کره زمین میبینند. لذا فروش ایران به چین، در اوردن پول از یک چیب، و ریختن آن به جیب دیگر است. اگر باید با آمریکا مذاکره کرد، برای این است که دشمن نیست. جزو قلمرو ایران است. اگر به اسرائیل حمله نمیکنیم! چون مال ایران است. یهودیها خودشان هم اعتراف میکنند که: آزاد شده کورش هستند. میراث فرهنگی فراوانی از ایران، در انجا وجود دارد که نشان وسعت قلمرو و حوزه تمدنی ایران است. حتی دکتر جهانگیری در کتاب خود ثابت کرده که: زبان سرخپوستها فارسی بوده است. اگر به آمریکا میگوییم که ایران را تحریم کن، یا تحریم آن را تمدید کن! برای این است که خود آمریکاییها، بیشتر نیازمندند. اگر شکایتی برعلیه آمریکا نمیکنیم، چون که مردم آمریکا خودشان را ایرانی میدانند، ایرانیها را تحویل میگیرند! و مناصب بزرگی در دانشگاهها و رسانهها به او میدهند. روسیه و چین هم به همین شکل. اگر نفت مجانی میدهیم! و پولش را کالاهای بنجل میاوریم برای این است که: به اقتصاد چین کمک کنیم، چرا که آنها هم انسان هستند. اگر اجازه میدهیم روسیه بجای ایران گاز بفروشد، برای اینکه مردم روسیه هم فقیر دارند! باید به آنها هم کمک کرد. آنهاییکه به اعزام دانشجو به خارج اعتراض میکردند، و آن را فرار مغزها مینامیدند. الان میبینند که همه آنها به ایران میایند، و همه داشتههای خود را به ایران تقدیم میکنند. حتی اگر هم پول بلیط نداشته باشند، که هر روز به ایران سر بزنند، ترانه که میخوانند؟(دلم میخواد به اصفهان برگردم!) چرا پس بیخودی خون خود را کثیف کنیم؟ ایرانیان را دنیا به تمدن و صلح میشناسند، نگذارید نظر انها خراب شود.
فناوری : وقتی میتوان روی صدا زوم کرد !!برخیها تصور میکنند: دنیای تک قطبی یا سه قطبی و چند قطبی داریم! اما واقعیت این است که دنیای دوقطبی، همچنان برجهان سیاست و علم و اقتصاد و امنیت و نظامیگری و غیره سایه افکنده است. فلسفه دو قطبی به فلسفه ایرانی خسروانی بر میگردد. در حالیکه فلسفه نظام تک قطبی به اسلام و سه قطبی به مسیحیت. در یونان باستان هم چند قطبی یا چند خدایی حاکم بوده است. خدایان در واقع خدا نبودند، بلکه نوری از انوار الهی بودند. چنانچه بت هم واقعا همان سنگ وچوب نبود، بلکه آن را شکل مادی عالم مثل، یا عالم بالا میدانستند. به زبان ساده، انسانها ابتدا تک خدایی بودند، بعدا چند خدایی شده، دوباره از تعداد خدایان کم کردند، تا به هیچ خدایی رسیدند. چند خدایی به زمان یونان برمیگردد، سه خدایی به زمان مسیحیت، دو خدایی به زمان زرتشت، تک خدایی به زمان اسلام، و هیچ خدایی هم محصول قرن نوزدهم و بیستم بود. اما واقعیت مسئله وحدت در عین کثرت است. اگر کثرت را زاییده وحدت بدانیم، به راه ثواب رفته ایم، اما اگر وحدت را زاییده کثرت بدانیم، به اشتباه افتادیم. تفاوت اینها فرق بین زرتشتی و اسلام را مشخص میکند. از نظر زرتشت برمبنای انچه معمول است، دو نیروی اهورایی و اهریمنی، دائم با هم در جنگ هستند و چون نیروی انها مساوی است، گاهی این پیروز میشود و گاهی آن. مثل شب و روز، تاریکی و ظلمت و سیاهی و سفیدی! که پشت سر هم میایند و میروند. براساس این فلسفه خسروانی، دنیای متضادی داریم که در جهت مخالف، و با نیروی مساوی کار میکنند. یعنی در امریکا، حزب حمهوریخواه و دموکرات، دویست سال است که با هم مبارزه میکنند، گاهی یکی پیروز میشود. اما در همین جا، فلسفه یکتا پرستی خود را نشان میدهد! و آن اینکه هردو نیروی مساوی ندارند. مثلا در امریکا از50بار انتخابات ریاست جمهوری، فقط 6باراندموکراتها موفق شدند. جمهوریخواهها همیشه جنگ طلب بوده، ولی دموکراتها به جنگ طلبی متهم بودند. در مبارزه نور و روشنایی هم باید گفت: تاریکی، نبود نور است! یعنی تاریکی قدرتی از خود ندارد، بلکه اگر نور نباشد تاریک میشود. مثل ماه و خورشید، که ماه نور خود را از خورشید میگیرد. در اسلام نیز، شیطان را خداوند خلق کرده، و براو سیطره دارد، ولی به او اجازه مخالفت داده! و تعهد کرده تا روز قیامت هم، مزاحم کارهای خلاف او نشود! طبیعتا اکنون قدرت واقعی در دنیا، در دست ایران است، آمریکا یا اروپا هم اگر مخالفتی میکنند، بخاطر گراهایی است که برخی مسئولین ایرانی، به آنها میدهند تا در انتخابات برنده شوند. تحریم بازی است، تا بودجه انتخابات توسط کاسبان تحریم تهیه شود. سه قطبی (تثلیث) مسیحیت یا چند قطبی، که برخی از سیاستمداران مطرح میکنند، همگی فقط زائیده ذهن است. یعنی برای مقابله با قدرت ایران، مخالفان داخلی انقلاب، قدرت را بین روسیه و چین و اروپا و غیره و حتی مالزی تقسیم میکنند! تا چیزی برای ایران باقی نماند. همین کار را کافران در مقابل خدا انجام میدهند: برای پول و شهرت و مقام و شهوت و غریزه، چنان قدرتی فرض میکنند، که جایی برای حکمروایی خداوند باقی نمیماند. پس: قدرت مطلق خداوند است، و بقیه قدرتها از او صادر شده، و در سلسله مراتب پایین وجودی قرار دارد، که عالم ناسوت است. و از عالم لاهوت پست تر است. برخلاف نظریه قیصر و کسرا که میگفتند: خداوند در آسمانها حکم روایی کند، و زمین را به آنها بسپارد. چنین دستوری آنهم از پایین به بالا نوشته نشده! بلکه عین شرک و کفر است. و خداوند حتی در زمین هم قدرت مطلق است: ایران با دست خالی، آمریکا را بیرون کرد. چون متکی به قدرت خدا بود.
اولین مرحله از ارزاقلیبرالها و اصلاح طلبان، این روزها به سیم آخر زده اند و: ایران فقیر تر و بدبخت تر میخواهند! سخنگویی در همایش اقتصاد دیجیتال گفت: 8درصد در آمد ناخالص آمریکا را، اقتصاد دیجیتال یا استارت آپها تامین میکنند، ولی ایران هیچ درصد! یا دیگری گفت ایران نه زیر ساخت توسعه کسب و کار الکترونیکی دارد، و نه توان آن را. دیگری گفت ژاپن الگوی مناسبی برای هوشمند سازی در ایران است. اظهار نظرهایی که این وطن فروشان میکنند، حتی دشمنان از گفتن آن پرهیز میکنند. زیرا براساس گفته وزیر ارتباطات، سهم اقتصاد دیجیتال در تولید ناخالص داخلی 10درصد، یعنی بیشتر از امریکا است. لذا باید دید چرا آنها از تریبونهای رسمی، برای سرکوب پیشرفتهای ایران استفاده میکنند. اولا اگر کشورهای دیگر پیشرفتی دارند، مرهون دانشمندان ایرانی است. بنابر این پیشرفتهای امریکا و اروپا را باید به پای ایران نوشت. حتی کره و چین و ژاپن و هند هم، اگر به پیشرفتهایی رسیدند برای دریافت نفت رایگان از ایران است. زیرا نفت را میخرند، ولی موقع پول دادن میگویند تحریم است. و نمیتوانیم پول را انتقال بدهیم! و آن را خرج زیرساختهای خود میکنند. ثانیا آنها در تحریم نیستند. یعنی دشمنی آنها را تعقیب نمیکند، لذا در مسیر پیشرفت، با شیب ملایمیحرکت میکنند ولی ایران دارای دشمنانی است که: از هر راهی برای تحریم یا حمله به تاسیسات استفاده میکنند. اما با تمام این تحریمها، ایران چرخ را دوباره اختراع کرد! و همه چیز را از ابتدا شروع کرد، و به بالاترین سطح رسید که باور ان، برای دشمن مشکل است. استارت آپها در ایران دارای ترن اور بالایی هستند و تولید ارزش آنها بسیار بالا است. مثلا به گفته کالدرون: دربی ایران یعنی مسابقه بین پرسپولیس و استقلال، حساسیت بالای جهانی دارد. در حالیکه از نظر کوتاه بینان، این دو باشگاه ورشکسته هستند! و قادر به پرداخت دستمزدهای بازکنان نمیباشند. این البته مایه خوشحالی است، یعنی ارزش بازیکنان و دستمزد آنها بالا است، نه دارایی باشگاه. همه باشگاههای دنیا، بدنبال جذب این بازیکنان هستند. اگر قرارداد هر بازیکن 10میلیون یورو باشد،(مثل سردار آزمون) ارزش باشگاه فقط در مورد: تولید این ارزشها به یک میلیارد یورو میرسد. این داراییهای نامرئی را نمیبینند! البته فقط در ایران نمیبینند، ولی در فیس بوک یا گوگل میبینند! ثالثا همه 40میلیون جوان ایرانی، نیروی با ارزشی هستند، که آنها بیکار و فقیر میدانند! ولی کشورهای دیگر حاضرند اینها بدزدند! یا مجبور به پناهندگی کنند. مانند کیمیا آن را روی چشم میگذارند. گرچه خائنین جور دیگری تفسیر میکنند. اگر هر ایرانی را حداقل سالی یک میلیون یورو دستمزد بدهند، فقط تولید ارزش جوانان ایرانی 40تریلیون یورو است. سوم اینکه همین پناهندهها! یا فرار کردهها یا مهاجرت کردههای ایرانی هستند، که صنعت و اقتصاد آمریکا و چین و ژاپن و کره و هند و اروپا را میچرخانند. تا موقعی که کار میکنند، ایرانی هستند! و قدرشان در ایران شناخته نشده! ولی همینکه درآمد کسب میکنند، در امار آمریکا درج میشوند. این یعنی کار کردن خر! و خوردن یابو. در اصطلاح اداری، پرونده را ایرانیها مینویسند، آمریکایی یا اروپایی زیر بغل میزند و: بنام خودش ثبت میکند. این کار فاصله(گپ) مضاعف ایجاد میکند: یعنی ایران را فقیر تر و آمریکا را ثروتمند تر نشان میدهد. در حالیکه آمریکا بدهکار ترین کشورهای دنیا است، بابت همین دزدیها خود را بدهکار کرده است. چهارم اینکه هنوز فکر میکنند: در قرن نوزدهم یا بیستم هستند، که ایران را عقب افتاده میدانند. در حالیکه در تمام زمینهها، ایران دارای پیشرفتهای درجه یک است.
تیراندازی مشکوک به شاه در کاخ سعد ابادبرخیها تصور میکنند: دنیای تک قطبی یا سه قطبی و چند قطبی داریم! اما واقعیت این است که دنیای دوقطبی، همچنان برجهان سیاست و علم و اقتصاد و امنیت و نظامیگری و غیره سایه افکنده است. فلسفه دو قطبی به فلسفه ایرانی خسروانی بر میگردد. در حالیکه فلسفه نظام تک قطبی به اسلام و سه قطبی به مسیحیت. در یونان باستان هم چند قطبی یا چند خدایی حاکم بوده است. خدایان در واقع خدا نبودند، بلکه نوری از انوار الهی بودند. چنانچه بت هم واقعا همان سنگ وچوب نبود، بلکه آن را شکل مادی عالم مثل، یا عالم بالا میدانستند. به زبان ساده، انسانها ابتدا تک خدایی بودند، بعدا چند خدایی شده، دوباره از تعداد خدایان کم کردند، تا به هیچ خدایی رسیدند. چند خدایی به زمان یونان برمیگردد، سه خدایی به زمان مسیحیت، دو خدایی به زمان زرتشت، تک خدایی به زمان اسلام، و هیچ خدایی هم محصول قرن نوزدهم و بیستم بود. اما واقعیت مسئله وحدت در عین کثرت است. اگر کثرت را زاییده وحدت بدانیم، به راه ثواب رفته ایم، اما اگر وحدت را زاییده کثرت بدانیم، به اشتباه افتادیم. تفاوت اینها فرق بین زرتشتی و اسلام را مشخص میکند. از نظر زرتشت برمبنای انچه معمول است، دو نیروی اهورایی و اهریمنی، دائم با هم در جنگ هستند و چون نیروی انها مساوی است، گاهی این پیروز میشود و گاهی آن. مثل شب و روز، تاریکی و ظلمت و سیاهی و سفیدی! که پشت سر هم میایند و میروند. براساس این فلسفه خسروانی، دنیای متضادی داریم که در جهت مخالف، و با نیروی مساوی کار میکنند. یعنی در امریکا، حزب حمهوریخواه و دموکرات، دویست سال است که با هم مبارزه میکنند، گاهی یکی پیروز میشود. اما در همین جا، فلسفه یکتا پرستی خود را نشان میدهد! و آن اینکه هردو نیروی مساوی ندارند. مثلا در امریکا از50بار انتخابات ریاست جمهوری، فقط 6باراندموکراتها موفق شدند. جمهوریخواهها همیشه جنگ طلب بوده، ولی دموکراتها به جنگ طلبی متهم بودند. در مبارزه نور و روشنایی هم باید گفت: تاریکی، نبود نور است! یعنی تاریکی قدرتی از خود ندارد، بلکه اگر نور نباشد تاریک میشود. مثل ماه و خورشید، که ماه نور خود را از خورشید میگیرد. در اسلام نیز، شیطان را خداوند خلق کرده، و براو سیطره دارد، ولی به او اجازه مخالفت داده! و تعهد کرده تا روز قیامت هم، مزاحم کارهای خلاف او نشود! طبیعتا اکنون قدرت واقعی در دنیا، در دست ایران است، آمریکا یا اروپا هم اگر مخالفتی میکنند، بخاطر گراهایی است که برخی مسئولین ایرانی، به آنها میدهند تا در انتخابات برنده شوند. تحریم بازی است، تا بودجه انتخابات توسط کاسبان تحریم تهیه شود. سه قطبی (تثلیث) مسیحیت یا چند قطبی، که برخی از سیاستمداران مطرح میکنند، همگی فقط زائیده ذهن است. یعنی برای مقابله با قدرت ایران، مخالفان داخلی انقلاب، قدرت را بین روسیه و چین و اروپا و غیره و حتی مالزی تقسیم میکنند! تا چیزی برای ایران باقی نماند. همین کار را کافران در مقابل خدا انجام میدهند: برای پول و شهرت و مقام و شهوت و غریزه، چنان قدرتی فرض میکنند، که جایی برای حکمروایی خداوند باقی نمیماند. پس: قدرت مطلق خداوند است، و بقیه قدرتها از او صادر شده، و در سلسله مراتب پایین وجودی قرار دارد، که عالم ناسوت است. و از عالم لاهوت پست تر است. برخلاف نظریه قیصر و کسرا که میگفتند: خداوند در آسمانها حکم روایی کند، و زمین را به آنها بسپارد. چنین دستوری آنهم از پایین به بالا نوشته نشده! بلکه عین شرک و کفر است. و خداوند حتی در زمین هم قدرت مطلق است: ایران با دست خالی، آمریکا را بیرون کرد. چون متکی به قدرت خدا بود.
اصطلاحات در تدوین فیلم و کارگردانیتعداد صفحات : 4